موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سقـــــــــــا

 

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن


 

 

تنـــــها پـروانــــــه هــا مـی دانــــنـــــــد
شــــهـادت از شـــــــــــهــــــد شــــیرین تـر است...


 

پدر شهید : بهش خبر دادند پانزده نفر از بچه های کمین ، ساعت هاست که آب ندارن.

حاج حسین به یکی از بچه ها گفت :اسلحتو بردارو دنبال من بیا.

حاجی دست راستش قطع شده بود .

با دست چپ بیست لیتری آب رو کشید روی دوشش و حرکت کرد.

خوش به حال اونایی که با حاجی بودند...

 

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 92 بهمن 6 ساعــت ساعت 8:55 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید
جهاد در عین گمنامی.....

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن

تقدیم به بهترینم:حاجی عزیــــــــز

خوب من

گریه‌آورکاش از این فاصله حس میکردی لحظه هایم همه از دوری تو دلگیرند...گریه‌آور

گفت « امشب من این جا بخوابم ؟»

گفتم « بخواب . ولی پتو نداریم.»

یک برزنت گوشه ی سنگر بود.گفت « اون مال کیه ؟»

گفتم « مال هیشکی .بردار بخواب.»

همان را برداشت کشید رویش .دم در خوابید.

صبح فردا، سر نماز ، بچه ها بهش می گفتند:

« حاج حسین شما جلو بایستید.»

آدم نمیدونه  چی بگه از این روحیه.......!!!!!

شهید حاج حسین خرازی:

در عین گمنامی باید جهاد کرد

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 بهمن 5 ساعــت ساعت 1:28 عصر تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر
ما به غیر از تو نداریم تمنـــــــــای دگر

هرکسی را سرچیزی و تمنای کسی است

ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن

HeartHeartHeartآخ که اگه یه دعـــــــــــــــــا کنی برامون چه شود داداش گلـــــم...HeartHeartHeart

تمام نیروهای اعزامی اصفهان، یکشنبه ها و سه شنبه ها می آمدند کوچه ی سپاه، واقع در میدان انقلاب اسلامی و از آنجا راهی جنوب می شدند. یکی از روزهایی که من در آن کوچه بودم، حسین با دوچرخه از راه رسید. سلام کردم و گفتم: "شما فرمانده تیپی، چرا با دوچرخه این ور و اون ور میری؟" گفت: "میخوام برم گلستان شهدا برای دعای کمیل، همین دوچرخه کارمو راه میندازه." گفت و رکاب زنان به راهش ادامه داد  . 

مدتی بعد، پدرش در جریان قرعه کشی برنده ی یک دستگاه پیکان آجری شد که با قیمت مناسب و بطور اقساط به او دادند. حسین هر زمان به اصفهان می آمد، با همین پیکان در شهر تردد میکرد و از ماشین های سپاه استفاده نمیکرد. یک روز در اتاق فرماندهی نشسته بودیم که حسین گفت: "به استانداری اصفهان چندتا ماشین تویوتا کرولای صفر کیلومتر دادند. استاندار به من گفته آقای خرازی، یکی از ماشین ها رو برای شما کنار گذاشتم که هر موقع اومدی اصفهان این ماشین زیر پات باشه  ." 

من گفتم: "خدا پدرش رو بیامرزه، رفتی ماشین رو تحویل بگیری؟" حسین آقا گفت: "نه" پرسیدم: آخه چرا؟ گفت: "من و تو یک رزمنده هستیم و نباید وام دار کسی باشیم. اگه من برم از اون ماشین استفاده کنم، کسی حرفی نمیزنه و تعجب نمیکنه، تازه تعجب رو اینجا میکنن که نرم از اون ماشین استفاده کنم، اما ما باید بدونیم یک رزمنده ایم و کنار کسانی هستیم که خیلی هاشون نمیتونن از همچین امکاناتی استفاده کنند  ."

منبع: کتاب زیبای"زندگی با فرمانده"-خاطراتی از شهید حسین خرازی



+ نوشته شـــده در پنج شنبه 92 بهمن 3 ساعــت ساعت 11:52 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید
شما -----> دوست شهید شما ---->14معصوم ----> خـــــدا....

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن

یک سلام از اعماق جانم به رفیق مهربانی ها،داداش گلم حاج حسین عزیز...


 

و

لبخـ ـنـدتــو


یعنــے زنـدگـے دوباره  مـن

پسـ بـخنــد خـوبــــِ مـن ..

بـخنــد 

 

برادر خوبــــــم که خدا سلامتـــی وخیر دنیا وآخرت بهش بده بهمون یاد دادیک ارتباط زیبـــــــا را:

  

شما -----> دوست شهید شما ---->14معصوم ----> خـــــدا

 

ولی خداییش به طور کامل وبا این مسیردرکش نکردم ...!!!

تا اینکه دیروز وبا وجود الطاف مبارک امام رضا(ع)

به مقدار سرانگشتی این رابطه متصل به هم را حس کردم.

واقعاً زیبا بود.......!!!!!

نمیشه این حسو با هیچی عوض کرد

ولی حالا با یک قوت قلب بسیار این جمله را می نویسم تا ملکه ای برای همگان گردد...

 

شما -----> دوست شهید شما ---->14معصوم ----> خـــــدا 



+ نوشته شـــده در سه شنبه 92 بهمن 1 ساعــت ساعت 9:1 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر
شهادت از شهد شیرین تر است...


وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍقَدْرًا

طلاق / 3

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن

 

شهدا

دعا داشتند ادعا نداشتند

نیایـش داشتند نمایش نداشتند

حیــــــــا داشتند ریـــــا نداشتند

رسم داشتند اسم نداشتند

 

خوشا به سعادتتون...

یه عده فقط برای خدا کار میکردند...

راه میری برای رضای خدا باشه

میخوابی برای رضای خدا باشه...


+ نوشته شـــده در سه شنبه 92 دی 24 ساعــت ساعت 1:39 عصر تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر
داداش گلم حسین خرازی

 دوست داشتنبه امید روز وصـــــــــالدوست داشتن

داداش حسین

 

شهید خرازی همواره در جمع‌آوری اطلاعات پیش‌قدم بود  

 باید در طراحی عملیات‌های مهم، انسان نسبت به ابعاد و مباحث گوناگون آن اطلاعات و آگاهی کاملی داشته باشد که شهید خرازی همواره در مباحث شناسایی افراد، جمع‌آوری اطلاعات و حضور در صحنه جنگ از بسیاری از افراد پیش‌قدم بود.

شجاعت این شهید برای بیان حقیقت واقعاً زبانزد عام و خاص بود چرا که در عملیات‌ها، سرنوشت افراد مطرح بود. بنابراین شهید خرازی با هیچ مقامی رو در‌بایستی نداشت و سخن خویش را با استدلال و محکم اما به‌گونه‌ای بیان می‌کرد که فردی از آن رنجیده‌خاطر نشود.
تدبیر بسیار بالای شهید خرازی به گونه‌ای بود که طرح‌های وی در مرحله اجرا با مشکل مواجه نشود و نظر شهید خرازی در میان نظرات فرماندهان رده بالاتر، بسیار مؤثر، راه گشا و تعیین کننده بود که این از عنایت خداوند به شمار می‌رفت و

وی هیچ‌گاه نمی‌خواست نامش در جایی مطرح شود لذا امروز ما کمترین سخنرانی را از او شاهدیم.

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 دی 21 ساعــت ساعت 9:42 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر
خط شیـــــــر
http://ts3.mm.bing.net/th?id=H.4615600728834838&pid=1.7

اولین خط دفاعی در جلوی دشمن بعثی را به نام «خط شیر» درست کرده و خود فرماندهی این خط را به عهده گرفت. او جنگ را از دارخوین، وقتی که اسلحه ای نداشت شروع کرد. در نیمه شب سنگر به سنگر با چراغ قوه، بالای سر بچه ها می آمد تا ببیند که حتما پتو روی آنها باشد و سرما نخورند.

دوست داشتنمجموعه خاطرات شهید حسین خرازیدوست داشتن

دوست داشتندوست داشتندوست داشتن


+ نوشته شـــده در شنبه 92 دی 14 ساعــت ساعت 10:11 عصر تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید
معرفت....اخلاص......فقط شهدا

دوست داشتنبه امید روزی که به برادر عزیزم برسمدوست داشتن

 

توی نخلستان جمع شدیم حاج حسین برایمان حرف بزند. یک روز به عملیات مانده بود.
می گفت: یه وقت نگید این سنگر تو خط بچه های اون یکی لشگره باید خودشون هم پاکسازی کنن ها. اونا دشمن همه ی ما هستن. این لشگر و اون لشگر نداره.
داشت دلداریمان می داد.

 
- مجروحین سر و صدا ره نندازین. می دونم سخته. اما اصلا درد نداره. من دستم که قطع شد، اصلا دردی حس نکردم
حرفش را یکدفعه خورد. سرخ شد، سرش را انداخت پایین.

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 دی 14 ساعــت ساعت 10:3 عصر تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید
مژده ای ختم رسل داد...ء
به نیابت از شهید حاج حسین خرازی:

مژده ای ختم رسل داد که آید به بهشت
هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است...

http://www.saelin18.com/wp-content/uploads/2013/01/%D8%B5%D8%B51.jpg

امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا

یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

حلول ماه ربیع الاول مبارک

http://pedaremehrban.persiangig.com/6612211219802201102171991208249240488120.jpg

HeartHeartHeart پــایـــان کــــلام…HeartHeartHeart

حال که پیراهن مشکی ات را در می آوری،

پیراهن سربازی مولا را بر تن کن و عزمت را راسخ

که راه تو را می خواند…

 


+ نوشته شـــده در جمعه 92 دی 13 ساعــت ساعت 10:16 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید
تا ظهور یار، یار انقلابیم در کاخ های فتنه دیواری نداریم

امروز 9 دی

روز بصیــــرت و میثاق امت با ولایــــــت

خامنه ای کوثر است**** دشمن او ابتر است...

حاجی دستمونو بگیر وکمک کن که به سفارش حضرت ماه اوج بصیرت باشیم


با هیچ کس جز مرتضی کاری نداریم
ما جز امیرالمومنین یاری نداریم
ما شیعیانِ حیدر کرار هستیم
عزت گرفتیم از علی خواری نداریم
کوری وهابی، علی را دوست داریم
شیریم و بهر موش آزاری نداریم ...
اما اگر دشمن به قصد جنگ آید
الگو به جز خط علمداری نداریم
ما با ولایت تا شهادت عهد بستیم
ما با کسی جز رهبری کاری نداریم
سید علی فرمان دهد جان می سپاریم
ما ایده ای جز مشی عماری نداریم
ما تا ظهور یار، یار انقلابیم در کاخ های فتنه دیواری نداریم

جانم فدای رهبرم سید علی


اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 دی 9 ساعــت ساعت 10:13 صبح تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید