مادر؛ مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا «کاروان عشق» را بازگشتی خواهد بود؟
مادری که دلش برای همیشه در کنار «نهر علقمه»، سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت در زیبایی و شجاعت!
مادری که دلش در میدان «قتلگاه» بود و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، «ماه»، بار دیگر خواهد تابید!
مادری که یک عمر، دست از «حسین حسین» گفتن بر نداشت و تمام غریبانههایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!
مادری که «ام البنین علیهاالسلام » بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه ها روایت میکرد!
مادری که حتی کوچه های «مدینه»، مرثیه سرای اندوه سترگ او شدند و به استقامت و صبر او ایمان آوردند!
مادری که «وفا»، اولین درس زندگی و «شجاعت»، عالیترین سرشت همسری اش بود و «صحبت»، بالاترین باور مهر پروری اش
مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود و سروده هایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا میکند!
مادری که بعد از شهادت «عباس علیهالسلام »، دیگر به ماه نگاه نکرد و آسمان مدینه، نعمت نورافشانی اش را از دست داد!
مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از «گودال قتلگاه» نگرفت و فریاد «یا حسین»اش را نه تنها در مدینه، که از صحن مطهر کربلا میتوان شنید! درود خداوند و سلام پاکان، بر روح بلند و وفاداری بی نظیرش باد!
روح آسمانی اش، در سایه سار کوثر، شاد، و شفاعت بشکوهش، دستگیرمان باد!
" سید علی اصغر موسوی "
برچسب ها: وفات حضرت ام البنبن
به امید روز وصـــــــــال![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
صل الله علیکــــــ یا ابا عبدالله
وقتی دلــم هوای خرابات می کند
آهسته با حسـین مناجات می کند
عکس حــــرم ،مقابل چشمم میاید و
زیبایی ِ ضـــریح، مرا مات می کند…
از بس کریم بوده و حلال مشکلات
هر کس غلام اوست مباهات می کند
گفتند: نوکــری که برایش نفس زده
با مــــادرش به حشرملاقات می کند
التماس دعـــــــــــا
مَهدی جان ..
آقایِ من دلم گرفته ...
ای مولایِ من ... آرامِ جاااانم .... کجایی آقا ...
بابایِ من...
بابای آسمانی ام ... عزیزِ جانم ... کجایی بابا ...
کجایی من فدایت مهربانم ...
بیا جانم فدایت ...
بیا کمی به رسم پدر بودنت ، دستی بکش بر سرم ...
بیا این دختر کوچک و بیقرارت را در آغوش بگیر تا آرام گیرد ...
بیا اشکهایم را با دستهای گرم و پدرانه ات پاک کن ..
تا به این بهانه، گرمای دستانت بر روی صورت بنشیند ... و جانی دوباره بگیرم از دستان پر مِهرت عشقِ نا پیدای من ...
بیا عزیزِ من ...
بیا دستان کوچکم را بگیر به آسمانها ببر ...
من آسمان میخواهم.. از زمین خسته ام .......
بیا مَهدی ام .... تو را قسم به مادرت زهرا بیا ...
برچسب ها: دلنوشته، یا مَهدی
♥ یا زهرای مرضیه ... ♥
سلام بانو ... ♥
سلام بر تو ای مادر پهلو شکسته ...
بمیرم مادرم پهلویت را شکستند ..
حالا نیـــــــــز ........
حالا نیز .. میشکنند قلب مَهدی ات را مادرم ..
چه کنم با این همه غم ...
چه کنم با اینهمه آه ...
آه مادر! چه سنگین است غم تو ...
و چه سنگین است غم مَهدی ... هم زِ داغ تو مادر جان ...
و هم دیدن چشمان بارانی اش زِ این همه بی مهری از جانب ما شیعیان ...
و هم تنهاییی اش با وجود این همه مُدَّعی میان شیعیان و دِگَر ها .. و آه ...
آه ..
آه و واویلا .. :"(
برچسب ها: دلنوشته، یا مَهدی
فتوکلیپ های مذهبی, ساخت کاربران انجمن دینیِ اسک دین
فتوکلیپ 40 حدیث فاطمی
کلیپ 40 حدیث از حضرت زهرا سلام الله علیها ، یازهرا ، یا فاطمه زهرا ، السلام علیک یا صدیقه الشهیده ، ایام فاطمیه ، کلیپ تصویری مداحی فاطمیه ،
فتوکلیپ احادیث تصویری حضرت زهرا ، یا بنت رسول الله ، یا مادر سادات
منبع :http://www.askdin.com/
برچسب ها: فتوکلیپ 40 حدیث فاطمی
شبهات مطرح شده از وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) :
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی"
شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
شبهه سوم ؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
پاسخ به مهمترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از آیت الله حسینی قزوینی :
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی"
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث "فاطمة بضعة منی" در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب "صحیح بخاری" حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) میخواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاح عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرموده اند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!
اما پاسخ این شبهه:
[... ]
پاسخ به شبهات در ادامه مطلب ....
به امید روز وصـــــــــال![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
امام زمان(عج) در یکی از نامه هایش می فرماید: «فی ابنه رسول(ص) لی اسوه حسنه»
دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است. (کافی ، ج6، ص48)
** دانلود کتاب - حضرت فاطمه سلام الله علیها **
نویسنده: علامه امینی
این کتاب : از مناقب بى شمار آن حضرت شمه اى است ، و از دریاى بى کران فضایلش قطره اى ، و از روایات موثق و متواتر و آیات رحمت قرآن بهره اى ...
** دانلود کتاب - کشتی پهلو گرفته **
نویسنده: سید مهدی شجاعی
* دانلود صوتی زیبای حدیث شریف کساء *
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
التماس دعـــــــــــا
به امید روز وصـــــــــال![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
![](http://s2.picofile.com/file/7888062903/duiven_plaatjes_008.gif)
ای عشق !
بسوزان جگرم را و دلم را و بزن دست دگر بر دل ادم و بگو قصه ی افتابو نگه دار برایم قدحی..
که مرا راه دگر نیست به سویت!!!!!!!
و بدان عشق که دیگر نبود در دل من جز غم تو کار دگر..
دانلود نماهنگ زیبای شهید امر به معروف
شهیـــد علــــی خلیلـــــی
شهید خلیلی: به عشق لبخند «حضرت آقا» جلو رفتم/ اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم
پوستر
hayauni.ir/atts/idata/posts/1234/d/12/139301061721.zip
التماس دعـــــــــــا
به امید روز وصـــــــــال
مردان آسمانی(مستند زندگی شهیــــد حاج حسیــــن خــــرازی)
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند
نشسته بودم روی خاک ریز. با دوربین آن طرف را می پاییدم. بی سیم مدام صدا می کرد. حرصم در آمده بود. – آدم حسابی. بذار
نفس تازه کنم. گلوم خشک شد آخه. گلویم، دهانم، لب هام خشک شده بود. آفتاب مستقیم می تابید توی سرم. یک تویوتا
پشت خاکریز ترمز کرد. جایی که من بودم، جای پرتی بود.خیلی توش رفت و آمد نمی شد. گفتم« کیه یعنی؟» یکی از ماشین
پرید پایین. دور دست بود نمی دیدم. یک چیز هایی را از پشت تویوتا گذاشت زمین. به نظرم گالن های آب بود. بقه ش هم جیره
ی غذایی بود لابد. گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست
نداشت. آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.....
آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.....
آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.....
آن روزهــــــا
همــــان حوالی سنگر،
با دل پاکشان که دعـــــا می کردند،
به سرعت می رفت بالا !!!!
این روزهـــــا .....
اوضاع دل هــــایمان را نمی دانم (!)
امــــا این را می دانم اگر آنهــــا واسطه باشند،
دعاهایمـــــان با همـــــان سرعت قدیمی می رود بالا.... تا خودِ خــــــــــــدا...
به امید روز وصـــــــــال
یا مقلب القلوب و الابصار
هر سال منم عبد عطایت مادر
خوشبخت شدم ذیل دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بی بی
صد عید، الهی به فدایت مادر
بچه ها تحویل سال
یادش بخیر شلمچه
چییده بودیم تو سفره
سربند و یک سرنیزه
بچه ها خیلی گشتن
تو جبهه سیب نداشتیم
بجای سیب تو سفره
کمپوتشو گذاشتیم
تو اون سفره گذاشتیم
یه کاسه سکه و سنگ
سمبه به جای سنجد
یه سفره رنگارنگ
اما یه سین کم اومد
همه تو فکری رفتیم
مصمم و با خنده
همه یک صدا گفتیم
به جای هفتیمن سین
تو سفره سر میذاریم
سر کمه هر چی داریم
پای رهبر میذاریم
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3943.gif)