موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میلاد بانوی با کرامت اسلام فاطمه معصومه مبارک باد

 

بابای آسمانی ام سلام ... 
سلام عزیزِ من ... 
مولای من ... فدایت شوم 
امروز لبخند نازنینت را حس کردم عزیزم 
از آرامشت امروز آرام بودم و خرسند 
سالروز میلاد دختر عزیز موسی بن جعفر بر تو مباااااارک مَهدی ام ... 
چه بانوی با کرامتی ست عمه جانت مولای من ... 
...
...
آقای من تو که در جوار فاطمه معصومه سکنی" گزیده ای مرا نیز دعوت کنید ..عجیب دلتنگ تان هستم ... 
.

راستی پدر آسمانی ام : 
امروز را روز دختر نام نهاده بودند 
بابا ؟؟ به دخترانت هدیه نمیدهی ؟؟ 
نمیشود امشب روی ماهت را ببینیم بابا ؟؟ 
آغوش گرمت را میخواهم بابای آسمانی ام ... 
زیبا ترین آواز برایم صدای پر طنین توست 
صدای قدمهایت .. 

فدایت شوم .. 
زیبا ترین نغمه را آن لحظه ای خواهم شنید 
که از سفر طولانی ات بازگردی و ندای اناالمَهدی ات تمااااام جهاااان را پر کند ... 
عزیزترینم آن روز را به انتظار ایستاده ام و لحظه شماری میکنم ... 

بابای مهربانم 
چه بی اندازه زیباست لحظه ی آمدنت 
وای که چه میشود اگر اجازه دهی بیایم و عاشقانه به نظاره ات بنشینم ... 
بیایم و قدمگاه آمدنت را بوسه باران کنم ... 
و بیایم و برایت (ای عزیزِ سفر کرده ام) آب و نان و چشم روشنی بیاورم ... 
بیایم و دسته گلهای نرگسم را با تمام عشق تقدیمت کنم ... 

و ای کاش بیایم بابای مهربانم و گرد سفر از روی چون ماه تابت پاک کنم و بوسه بر دستان پر مهرت بکارم ... 
آری عزیزم تو حاضری در تمام لحظه هایمان ... اما حالا دگر باید از حضور به ظهورت برسیم ... 

آقای من تو بهترین و زیباترین لحظه های زندگی ام هستی .. 
میشود امشب کمی به قانون زمین 
بیایی و دخترکان زمینی ات را در روز دختر به دیداری و نوازشی و لبخندی و آغوشی پدرانه مهمان کنی ؟؟؟ 

امشب در این شبه جمعه : 
عاشقانه تر منتظر آمدنت می مانم بابای آسمانی ام ... 
تا صبح کنارِ جاده ی انتظار با دسته گلهای نرگسی سپید به انتظار مینشینم تا بیایی و عبای آسمانی ات را بر سرم بکشی .... 

به فدای آرامشت عزیزم که آرام کرده ای قلب کوچکم را ... بیااااا...

 

 


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 93 شهریور 6 ساعــت ساعت 1:0 صبح تــوسط دختر حاج حسیـــن | نظر
برچسب ها: دلنوشته