سلام برادر آسمانی ام ....
تو تمام راه های رو به آسمـــان را برایم باز کردی ...
من این عشق های آسمانی را به تو مدیونم این روزا ...
من آن روزها که تو تنها عشق آسمانی ام بودی
نمیدانستم که قرار است عشقهایی عظیم تر را در دلم بکاری
نمیدانستم قرار است اسیر عشقها شوم
نمیدانستم قرار است جدایم کنی از هر آنچه بوی دنیا میدهد
نمیدانستم قرار است قلبم را از قفس ش آزاد کنی
نمیدانستم قرار است دلم را به دریا زنی
نمیدانستم قرار است وقتی دستم را در دستان می گذارم
دستانم را بگیری و بگذاری در دستان گرم آقایم (مَهدی)
نمیدانستم قرار است انقدر زندگی ام را واژگون کنی عزیزم
نمیدانستم قرار است اینهمه روزگارم را تغییر دهی
اگر میدانستم خیلی زودتر از این ها به سراغت می آمدم
اگر میدانستم خیلی زودتر از اینها عاشقت میشدم
اگر میدانستم اینهمه عاشق مَهدی ام میکنی مرا
اگر میدانستم تپش های قلبم به دست آقایم سپرده میشود
آه که اگر میدانستم چقدر زودتر از اینها
پرده بر میداشتم از چشمانم
از قلبم
ممنونم از تو حسینم ....
ممنونم مولای مهربانم ...
ممنونم خدای عزیزم ...
بی اندازه دوستتـــــــــــــــان دارم
برچسب ها: دلنوشته