فرصــــــت پرواز
به امید روز وصـــــــــال
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
دکتر چهل وپنج روز بهش استراحت داده بود.
آوردیمش خانه. عصر نشده، گفت « بابا ! من حوصله م سر رفته.»
گفتم « چی کار کنم بابا ؟ » گفت « منو ببر سپاه، بچه هارو ببینم.» بردمش.
تا ده شب خبری نشد ازش.
ساعت ده تلفن کرد، گفت « من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید یکی برام بیاره.»...!!!
آسمان فرصت پرواز بلند است ولی...!!؟
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی ...

Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ