نمیدانم خواب بود یا رؤیا....
در حالت خواب و بیداری بودم ....
ابتدا شهید حقیقی را دیدم با همان لبخندش در قبر....
و بعد از آن .....
نمیدوانم چه بود ....
خواب یا رؤیا.......
داداش حسین را برای چند لحظه ای درک کردم .... آن هم نه یک درک معمولی ..... از عمق وجود....... با همان آستین بدون دستش.....
ندایی میگفت ...... ببینین حاج حسین در راه اسلام ..... چه اندازه سختی متحمل شده .....
حتی درک آن همه سختی ...... برای امکان پذیر نبود......
نمیدانم چه بود..... خواب یا رؤیا....
هر چه بود ، فراموش نشدنی است......
داداش حسین ...... دلتنگتم
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ