به امید روز وصـــــــــال
در ره منزل لیلی که خطرهاست درآن
شرط اول قدم ان است که مجنون باشی
شلمچه...
نهر جاسم...
دوستان فهمیدند چی میخوام بگم
هنگامی که صدای اذان را میشنید می گفت:
میخوام برم موقعیت الله...
داداش گلم رفتی موقعیت الله اما،ما را تنها گذاشتی وبرای همیشه رفتی...
عکس این موقعیت چون دیدنش واسم خیلی سخت بود در ادامه مطلب قرار دادم
قصه ، قصه سوختن پروانه هاست...
پروانه های گمنامی که هیچ کس از عشقشان خبردار نشد...
پروانه هایی که با بالهای سوخته وظیفه ماندن در قفس دنیا به آنان محول شد تا راوی زنده پروانگان شیدا بالی باشند که در گلستان آتش بال گشودند تا
راه جاودانگی و بقا را در فنای خویش بیابند
چرا که سوختن بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند. آنکه آتشی بر دل ندارد کجا می تواند بال در آتش بگشاید؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!
