موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

معرفت....اخلاص......فقط شهدا

دوست داشتنبه امید روزی که به برادر عزیزم برسمدوست داشتن

 

توی نخلستان جمع شدیم حاج حسین برایمان حرف بزند. یک روز به عملیات مانده بود.
می گفت: یه وقت نگید این سنگر تو خط بچه های اون یکی لشگره باید خودشون هم پاکسازی کنن ها. اونا دشمن همه ی ما هستن. این لشگر و اون لشگر نداره.
داشت دلداریمان می داد.

 
- مجروحین سر و صدا ره نندازین. می دونم سخته. اما اصلا درد نداره. من دستم که قطع شد، اصلا دردی حس نکردم
حرفش را یکدفعه خورد. سرخ شد، سرش را انداخت پایین.

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 دی 14 ساعــت ساعت 10:3 عصر تــوسط الهــــہ خـــــرّازے | نظر بدهید