نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 



حاج حسين عزيزم
هم عاشق بودي هم عاقل ... عاشق عاقلي که جان گذاشت پاي عشق
تاحالا بارها به اين قسمت از زندگيت فکر کردم... که تو به کــــــجا رسيده بودي ...!!!

يه انسان به چه درجه اي از انسانيت و عبديت بايد برسه که براي مرگش ازش سوال بشه ... براي اون بُرهه اي از زندگي که اصلا انسان هيچ قدرت انتخاب و اختياري نداره
ولي تو حتي توي اون لحظه هم قدرت انتخاب داشتي ... تو خواستي که بموني
چي جوري عاشقي کردي با خداي خودت که معبودت ... هم انقدر دلتنگت شده بود که ميخواسته زودتر ببردت پيش خودش... هم انقدر دوست داشت که ميخواست ببنه آماده اي يانه ...

داداشي حسينم ... دعا کن برايم