سلام آبجي.. آره انتظار حاجي داداش تموم شد .. حاج حسين به آرزوشون رسيد.. [گريه] اما منه جامانده چي؟ مني که معلوم نيست کي انتظارم تموم ميشه.. مني که اصلا معلوم نيست به آرزوم ميرسم يا نه..؟ [گريه] ... امروز بايد بريم به استقبال داداشمون .. واسه داداش حسين امشب شب قشنگيه ... آماده باش خواهري ... برا منم دعا کن ... دعا کن يه خورده آروم بگيرم ... امروز حال دلم بارونيه .. نميخوام امشب با چشماي خيس رو به روش واسم..... | آره آبجي منم دل تو دلم نيست ... حاجي منو که از دنيا كَند برد.... شدم مثل ديوونه ها ... بذار ذره بگذره تو رم ديوونه ميکنه اگه عاشق باشي ... عاشقش که باشي و خودتو مثل يه خواهر کوچولو هي براش لوس کني .. همه جا و هميشه باهاش باشي ... لبخند برادرانه و مهربونشو ميبيني..گرماي دستش و حساس ميکني..... واي خداي من ... اصلا يه دنياي ديگه برات ميسازه.... [گريه] التماس دعا.................. ياعلي مدد التماس دعاي فرج...