به امید روز وصـــــــــال
اَلسَلامُ عَلَیکٍ یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُلِ
شیعه به عزای فاطمه محزون است
یک دیده به اشک و دیده ای در خون است
ظلم و ستمی که شد به دخت احمد
هر کس که فراموش کند مغبون است
شهادت مظلومانه ام ابیها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر شیعیان جهان تسلیت باد.
فاطمیه آمد
تا جامانده های محرم را
به قافله بصیرت برساند.
و در خشکسالی حجاب، برای چادر زهرا گریه ای کنند.
دانلود کتاب - حضرت فاطمه سلام الله علیها 
راز کبودی یاس - نرم افزار پاسخ به شبهات فاطمیه"نرم افزاری بسیار زیبا"
نوروز اگر وقت دیدار است مردم ...
امسال بر داغی گرفتار است مردم ...
حرمت نگه دارید پای سفره عید ...
چون مهدی زهرا عزادار است مردم
التماس دعـــــــــــا
برادرم.....
و این حکایت امروز ماست....
من باشم
تو باشی و صحن انقلابت...ء
دنیا را می خواهم چه کار؟!ء
♥ السلام علیک یا شمس الشموس ♥
دانلود آهنگ :
کاشکی بازم تو حرم ... با کفترات بپرم
پیش تو پر بگیرم ... ازت خبر بگیرم
حجم: 3.26 مگابایت
عنوان: آهنگ کاشکی بازم تو حرم _محسن چاوشی
آقای من .. مَهدی جان ...
امروز راهی مشهدم ...
راهی آستان قدس ...
آقا دلم در تپش است ...
این بار که به مشهد الرضا میروم
سرشار از عشقم ...
سرشار از عشق تــــــو ...
این بار با حضور تو به قدم به شهر بهشت میگذارم آقــــــــا ...
این بار دستم را در دست تو گذاشته ام .. حس پرواز دارم ...
پروازی به دیار عشق ...
با تو ای عشقِ من ... سر میزنم به سلطان عشق ...
با تو به دیدار عشق رفتن چه صفـــــــــــایی دارد مولای من ...
هرگز دستان کوچکم را رها مکن .. پدر آسمانی ام ...
من این بار سرخوش به دیدار یـــــــــارم
یا علی موسی الرضا ... من این بار
تنها ظهور یار را از تو میخواهم آقایم
اگر حاجتم روا کنی .. دیده و جان را نثارش میکنم
♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?
یا علی موسی الرضا سلطان عشق
راهی مشهد شدن با شور و عشق
دو صد چندان مرا بی تاب دیدارت کند
♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?♥?
برچسب ها: امام رضا
به امید روز وصـــــــــال
داییش تلفن کرد گفت «حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشسته ین؟»
گفتم «نه. خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه می آد. گفت شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود.»
گفت « چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده. »
همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم.گفتم «خراش کوچیک! »
خندید. گفت « دستم قطع شده، سرم که قطع نشده..........!!!!!!!
»
وقتی دلِ شکسته مداوا نمیشود؛
دستت بزن به دامنِ سلطان که؛
هر جواب از او شنیده میشود؛ الّا، «نمیشود ...!»
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى
الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلَاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
به امید روز وصـــــــــال
همه میخواهند بمانند، حتی آنهایی که با آمدن و رفتنشان فقط صفری به صفرهای هستی اضافه میکنند. زندگی هر کس، تلاش او برای این ماندگاری است.
قصهی همت، بعضی صفحاتش، مثل قصهی خیلیهای دیگر است و بعضیهاش فقط مال خود او است. او هم قصهی به دنیا آمدنش هرچه بود، مثل همهی ما، وقتی آمد گریست. بچگی کرد. تا بزرگ شود، تسبیح تربتها خورد. مدرسه رفت. حتی گاهی از معلمش کتک خورد و گاهی به دوستانش پسگردنی زد. بعضی تابستانها کار کرد. دوست داشت داروسازی بخواند، ولی در کنکور قبول نشد. بعد دانشسرا رفت و معلمی کرد. او هم قهر و عشق، هر دو، را داشت. خندید و خنداند. زندگی کرد. همراه شد. رفت و گریاند. تنها چیزی که او را در این دوْر ماندنی کرد، راهی بود که به دلها باز کرد و عشقی که آفرید. قصهاش، قصهی دوستی است که همراه شد، همسری است که عشق ورزید، پدری است که دل کَند. قصهی زندگی او گاه صفحههایی دارد که به افسانه میماند، اگر به آسمان راهی نداشته باشی.
جز هوای عاشقـــ
ــی در ســــــر نداشت
نخل سبـــــ
ـــزی بود اما ســــــر نداشت
چندین عکس هدیه ای برای آنان که قلبشان برای حضورمیتپد...
به امید روز وصـــــــــال
من از درمان و درد و وصل و هجران؛ پَسندم آن چه را جانان پسندد ...
روز اشک وبی تابی وعاشورا.....شنیدی حال وروز مرغ بی بالو پرو...امروز بودباید بودی ومیدیدی....
شنیدنــــــ کی بود مانند دیدنــــــــ
بله رسید لحظه ی دیدار
لحظه ی وصال
وصال حاجی به عشقش
ومنم به عشقم
اینبار تا رسیدم گلستان دل تو دلم نبود...مستقیم رفتیم واسه حاجی ولی قبل از رسیدن ودر چند قدمی ،حاجی مهمان نوازی کرد
گروهی سر یه شهید جمع بودند ودر حال سکوت
بدون علت کنارشون ایستادیم واونا شروع کردن از امام زمان (عج)خوندن که حالمونو بارونی کردن وبا اشک چشم رفتم به سمت حاجی ونفهمیدم کی اون گروه رفتند...!!!
بله رسیدم چه عکس زیبایی در قابت جای گرفته چه لبخند دلنشینی...
مثل همیشه لبخند گل زیباست... وبا نگاهت به کل به هم ریختمو بارونی
اگه کامل بگم که چند صفحه میشه...!!!
فقط همین قدر بگم که نه پیش حاجی طاقت میاوردم نه آقا محمد رضا... !!!
نمیدونم از ظهر تا بعد از نماز مغرب چند بار مسیر دو رفیقو طی کردم...معلوم نیس چم شده بود...حالم دست خودم نبود...
تو لحظه آخرم ....ای کاش در کنار حاجی تا به ابد زانو میزدم
کمک حاجی تومسیر...!!!
یکی از برنامه ها:به نمایش قرار دادن آخرین سخنرانی حاجی قبل از شهادت
یه سری نیرو اومدن داخل به طور مثال نیروهای حاجی بودن وشروع کردن به رژه وخوندن همراه تک خوان (کلیک)(انگار واقعاً جبهه بود خودتون تصور کنید).و در جایگاه قرار گرفتن ویک نفر شبه حاجی شروع به سخنرانی واسه نیروهای نشسته (امشب شبه عاشوراس بچه ها...)ودر آخر عاشورا ومداحی(قسمت آخر برنامه)(کلیک )
عالـــــــــــــــــــــــــــــی بود...جای تک تک عاشقا خالی ،خدا قبول کنه دعاگو بودیم
ختم زیارت عاشورا بسیار بیشتر از آن تعدادبود که فکر میکردیم...
اجر همه بزرگواران با شهید حاج حسین خرازی وشهید جاویدالاثر قاسم شیر علی نیا
ادامه عکسها هدیه ای برای آنان که قلبشان برای حضورمیتپد...
به ما گفتند بمانید،نگفتند در گِل بمانید..ء
دعا کنیمــ نَمیریم،
دعا کنیمــ شهید شیم..
به امید روز وصـــــــــال
مراسم سالگرد شهادت شهید حاج حسین خرازی
مکان:گلزار شهدای اصفهان
زمان:پنج شنبه 1392/12/08 ساعت15
مراسم سالگرد شهادت شهید جاوید الاثر قاسم شیر علی نیا
مکان:مشهد مقدس.مزار شهید بزرگوار
زمان:پنج شنبه 1392/12/08
حهت حضور علاقه مندان
التماس دعا
سخت ترین پیغام که بارونی کرد حالمو وباید به حاجی برسونم:
........ : فرمانده رفیقت سلام میرسونه ودلش خیلی برات تنگ شده+فاتحه
بِسمِ رَبِ الشّهَداءِ وَ الصِّدّیقین ...
نام : حاج حسین خرازی
نام پدر : کریم
تاریخ تولد : 1336/6/1
محل تولد : اصفهان
تاریخ شهادت : 1365/12/8
محل شهادت: شلمچه
عملیات : کربلای 5
علت شهادت : اصابت ترکش خمپاره به گردن
محل دفن : گلستان شهدای اصفهان
آخرین مسئولیت: فرمانده لشکر 14 امام حسین ( علیه السلام)
حسینم ...
سه تا هدیه از طرف تو به دوستدارانت تقدیم میکنم
اول کتابی که در وصف تو و خاطراتت ... اما به سبکی متفاوت تر از تمام آنچه تا کنون از تو خوانده ایم
کتاب PDF پروانه در چراغانی :
دوم .. بگذار من هدیه ای بدهم به عاشقانت
اما خب این هم از طرف توست
روز میلادت یادت هست ؟ با چه شوری تمام عکسها و فیلم هایت را
گذاشتم جلوی چشمم آهنگی که در وصفت باشد پیدا کردم
آن عکسها و فیلم ها را با آهنگ در هم آمیختم و شد هدیه ی کوچکِ خواهر کوچکت به تو در روز میلادت
دوباره همان هدیه را برای اثبات اینکه
امشب هم شب میلادت دوباره ی توست به تو و تمام عاشقانت تقدیم میکنم
سوم .... گفتنی نیست .. این را بگذار خودشان ببینند .. :)
شوخی جالبی ست از تو با یکی از هم رزمانت ... آخر خودت شادش کردی شب شهادتت را
با این هدیه ای که برای عاشقانت آوردی حسینم :)
راستی دوستداران حاجی اگه میخواید شما هم هدیه ای به حاج حسین بدید
طرح ختم جوشن کبیر داریم و این دعای زیبا رو تقدیم به روح بلــــــــــــــندش کنیم
هرکس هر چقدر تونست بخونه اطلاع بده ... از یه دور کامل تا هر چند بندی که تونستید بخونید
بگید تا با اسم خودتون بذاریم رو سایت حتما حاجی هم خوشحال میشه...
فقط تا آخرین ساعات روز پنج شنبه 8 اسفند ماه فرصت دارید برای دادن هدیه هاتون...
دور اول : خودم (دختر حاج حسین)
دور دوم : (آبجی حاج حسین)
دور سوم : 0
دور چهارم (30 بند اول دعا) : مهری ژیانی (آبجی محمدرضا تورجی زاده)
دور چهارم (بند 30-50) : شهید خرازی
التماس دعای فـــــــــــــرج
اللـّــــــهم عجّـــــل لولیّک الفــــــرج و العافیة و النّصر
و جعلنا من خیره انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه ...
