داداشی دلم خیلی گرفته امروز از صبح هیچکار نکردم نه این که کار نداشته باشم هاااااااااا چرا داداش اتفاقا خیلی هم سرم شلوغه همه کارام مونده اما داداشی چند وقتی شده وقتی دلم میگیره یک راست میام سراغ تو
داداش میدونم ناراحتی که کارهامو انجام نمیدم اما خب دیگه دلم گرفته دله دیگه میگیره ..... اما خدا نکنه داداش این دل من بگیره
داداش میدونی از چی دلم گرفته ..... الان برات میگم اما نکنه از حرفام گریه ات بگیره که ناراحت میشمااااااااااا بعئش ئیگه باهات درد دل نمیکنم ....
راستش این روزا که میرم از خونه بیرون دلم میگیره ترجیح میدم توی خونه بشینم و بیرون نرم ....... ای آقا داداش نمیدونی چه خبرههههههههههه توی این کوچه بازارهاااااااا جاتون خالی (نه خاتون که خالی نه ) همه چی رو به حراج گذاشتن تو این شلوغ بازاری که من دیدم همه چی پیدا میشه : تن ، نجابت ، حجب و حیا ، انسانیت ، شعور ، هوس (که دیگه نگو) ، دورغ و ریا ، دغلکاری، عشقهای آبکی و دروغین ، خیانت و ...... دیگه
داداشی ناراحت شدی نه ؟ حالا خوبه که هنوز همشو برات نگفتم .........
داداش دلم میگیره وقتی میبینم سیاه بازار شلوغتر از سپید بازاره ..... داداش نمیدونی چقدر راحت دروغ میگن ... اخه فکرشو بکن دروغ که گناهه این روزا مد شده به ارزش تبدیل شده هرکسی واسه منافع خودش دروغ میگه فکرشو بکن با خیلی راحت با دروغ با احساس دختر مردم بازی میکنن .... خیلی راحت تهمت میزنن ، خ راحت کلاهبرداری میکنن، خیلی راحت زورگیری میکنن ، خیلی راحت آدم میکشن ، خیلی اگر کار خوبی هم انجام میدن ریا میکنن .داداش نمیدونی چقدر دلم میگیره وقتی میبینم این همه جمعیت روز عاشرا سیا پوش میشن و واسه امام حسین عزاداری میکنن اما از روز بعد عاشورا دوباره همون سیاه بازار شلوغه ، داداش انگاری مردم چشمشون کور و گوششون کر شده ، دوباره همون کلاهبرداری ها و دروغها و دغلکاریها و خیانتها شروع میشه ...... داداش دلم میسوزه واسه مطلومیت امام حسین که واقعا مطلومه ببین آخه براش عزاداری میکنن بدون اینکه یام عاشورا رو بدونن بدون اینکه بدونن امام واسه چی شهید شده ... داداش خودت که دیگه ماشاالله استادمییییییییییییییی میدونی که امام حسین چرا با یزید بیعت نکرد چون در ملأعام گناه میکرد چون داهل دروغ و ریا و کثافتکاری بود ...... داداش اما حالا......
داداش دلم میگییره وقتی میبینم نجابت دختر رو میزارن رو حساب .....
داداش برام دعا کن دلم خیلی گرفته ....... خب چی میشه منم بیام ... البته نه جای شمااااااااااااا شما که خوش به سعادتت اما بخدا داداش از زمین و آدمهاش بدم اومده خیلی گناه زیاد شده گناه در ملأعام ..... حاج داداش دلتنگتم برام دعا کن ..... شما رفتین که ما تو آسایش زندگی کنن اما حالا با گناه آسایش رو گرفتن .....
داداشی منتظرتم ....
" بِسمِ رَبِّ الشــُّــــــهَداءِ وَ الصِّـــدیّقین ... "
(حضرت امام خمینی (ره)) ::
ـ بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نمودهاند .
ــ بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق میدهد.
[.... ]
" بِسمِ رَبِّ الشــُّــــــهَداءِ وَ الصِّـــدیّقین ... "
سلام و عرض ادب خدمت همه ی بسیجیان مخلص ....
روز بسیج و به همه شما بسیجیان انقلابی و همچنین بسیجیان،جنگجویان و فعالان جنگ نــــــــــــرم که مخلصانه فعالیت میکنید تبــــــــریک میگم... پایدار باشید و سربلند ..
شهیدان عزیز ما نمونه بارز و بهترین نمونه های بسیجیانی بودند که عاشقانه انقلاب را یاری کردند و به پیروزی رساندند ...
شادی روح بلند و سرافراز شهدای عزیز انقلابمون صلوات :
????????????????????????????????
{~•♥§♥ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥§♥•~}
????????????????????????????????
** بسیج لشکر مخلص خداست ... **
برچسب ها: بسیج و بسیجی
" بِسمِ رَبِّ الشــُّــــــهَداءِ وَ الصِّـــدیّقین ... "
خوشا آنان که با عشق شهادت ................ به عشق روی حق ماندند و رفتند
به عشق آن شراب آسمانی ................ نماز عشق را خواندند و رفتند
****
خوشا عشق و خوشا شور و شهادت ................ خوشا دیدار یار با ملاحت
خوشا با ناله های عاشقانه ................ رسیدن بر کمال بی نهایت
****
خوشا در لحظه های عاشقانه .................. به عشق ناله های عارفانه
لباس بی لیاقت را دریدن ................... کمال بینهایت را خریدن
****
خوشا در صبح و شام با یار بودن .................. سحر با یاد او بیدار بودن
به هنگام شهادت در حریمش .................. هر آن دم لایق دیدار بودن
****
خوشا از جام آن ساقی کوثر .................. بنوشیم و شویم مجنون کوثر
اگر غافل شویم از محضر دوست ................... همانا می شویم محجوب کوثر
****
خوشا مست شراب پاک بودن .................. اسیر آن رخ دل چاک بودن
به صبح و وقت شام با یاد محبوب ................... به درگاهش ذلیل و خاک بودن
" بِسمِ رَبِّ الشــُّــــــهَداءِ وَ الصِّـــدیّقین ... "
شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیــــــــــار خوبی قرائت میکرد.
روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(علیه السلام) در بیابانهای خوزستان به سینهزنی و عزاداری میپرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کمنظیری داشت.
با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد.
قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود.
حساسیت فوقالعادهای نسبت به مصرف بیتالمال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش میکرد
و میگفت: وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه میکنند و به جبهه میفرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه میگفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل مینشست.
حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود.
نیمههای شب اغلب از آسایشگاه ها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل میکرد.
گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او میکشید
................................................
عزیز دلمی داداشی جونم
همینه که همه عاشقت بودن و هستن ... فرمانده به این نازنینی رو مگه میشه دوست نداشت
ما رو که دیوونه خودت کردی حاجی ... حالا بیا و یه فکری کن به حال این دل دیوونه
" اللّهم عجّل لولیّک الفــــرج و العافیة و النّصر
و جعلنا من خیره انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه ... "
. . . . . . .
دلتنگی ام را فقط اشکهای شبانه ام میدانند
که چه بی اراده از گونه هایم سر میخوردند..
ولی باز تنهایی را بیشتر دوست دارم
تنهاییی ای در دل شب...
تنهایی ای ... تنها با تو ای برادر شهیدم (حسین عزیزِ جانم)
تنهایی ای .... تنها با معبود بی همتا
تنهایی ای .... تنها با مولای هستی ام
ماه را که نظاره میکنم دلم میگیرد
دلم میسوزد برایش
او که حتی توان اشک ریختن هم ندارد برای تنهایی اش..
از ماه که میگذرم...
میبینم ماه من کس دیگری ست
ماه من : مَهــــــــدی
ماه من... : چگونه با تنهایی ات سر میکنی عشق من ..
چگونه بعد از این همه سال ..............
از برای تو جان از تنم برود مولا
مهدی ام من که مرا گرمی بازاری نیست
بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیست
همه گویند که در حسرت دیدار من اند
لیک در گفته ی این طایفه کرداری نیست
ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من
تا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست
برچسب ها: دلنوشته
خواهر گلـــم حرف دل مـــــا رو زد:

چقدر سخت است تصویرت را بدون صدایــــت هر شب نظــاره کردن ......
در این فکر بودم که ای کاش جواب صحبتامو با صدای خودت میشنیدم اما من کجا وشما کجا.......
حاجی عاشق لبخندهاتم ، همیشه در ذهنم هستی
کمکم کن پای عهدم بمونم
اللهم الرزقنا توفیق الطاعة وبعد المعصیة وصدق النیة
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
شاید این دعا بر زبان خیلی از ماها جاری میشه
اللهم ارزقنا توفیق شهاده فی سبیلک
دعا میکنیم که در راه خدا شهید بشیم ولی کاش بیشتر به شهادت فکر کنیم تا خواستنش
اینطوری بهتر وشاید زودتر میتونیم بهش برسیم
وقتی میبینیم بزرگانی همچون حاجی داداش من شهید شدن ، یهتره به این فکر کنیم که چطوری رفتار کردن چه عملی انجام دادند که شهید شدن احتمالا کتابهایی در رابطه با اسرای جنگی 8 سال دفاع مقدس رو مطالعه کردین . اونجاست که متوجه میشیم شهدا چه سختیهایی رو تحمل کردن . چطوری در سختی ها و شرایط بد پیش قدم بودن . چطوری خودشون رو وقف بقیه میکردن . چطوری از خواب و خوراک خودشون میزدن تا دیگری راحت باشه . تا چند روز می شد آب بهشون نمی رسید . بهترین و اشرافی ترین غذایی که بهشون می رسید تن ماهی بود شاید .....
وقتی تو عملیات به یه جایی میرسیدن که گل و لای بود یکی دراز میکشید رو زمین که بقیه از روی اون رد بشن و تو گل گیر نکنن و وقتی بچه ها ناخواسته پاشون رو میذاشتن رو زخم گلوله ای که بهش خورده بود دهنش رو از گل پر میکرد تا صداش در نیاد و بچه ها بتونن رد بشن ....
وقتی شب بود و پشه بچه ها رو اذیت میکرد یکی شون بلند می شد و می ایستاد و با چفیش بقیه رو باد میزد تا راحت تر بخوابن
شهدا از خود گذشتن رو خوب بلد شده بودن
و حتما کسی که از خود گذشتگی رو حفظه از دیگران هم گذشتن براش مث آب خوردنه
منی که دعا میکنم شهید بشم
آیا میتونم مثل اونا رفتار کنم؟
تو خونه ....
دانشگاه....
حوزه ....
محل کار....
وحتی فضای مجازی... .
اگه یه روزی ازبیرون خسته و کوفته برگردیم و ببینیم مادرمون غذایی درس نکرده و بگه فقط نون خشک داریم میتونیم بخوریم؟ . عکس العملمون چیه؟
وقتی ببینیم خواهرمون کاراش رو نکرده و ما مجبوریم کارای اونو هم بکنیم عکس العملمون چیه؟
من یه جایی شنیدم اگه نمی تونی پرهیزکار بشی لااقل خودت رو شبیه پرهیزکاران کن
اگه نتونستی شهید بشی لا اقل خودت رو شبیه شهدا کن
بسم رب الشهدا و الصدیقین ...
روزهایی را پشت سر میگذارم که برایم شیرین است چون هنوز باور دارم که تو در کنارم هستی...
این لحظاتی که هر از گاهی آنها را با نام تو مزین میکنم ...
گاهی یادت میکنم و این نشان از این است که یادم میکنی ...
میدانم همیشه به یادم هستی و لیک من ....
بسیار گم می شوم ....
یاریم کردی تا محـــــــــــرم امسال را جور دیگری تجربه کنم
همانطور که از روزی که مرا در کنار خویش جای دادی لحظه هایم پر از ناب شده اند و جور دیگری دارم زندگی میکنم ...
این سفری که مرا فرستادی ....
هنوز باورم نمی شود ...
من ــــــــــ فکه _____ شهید گمنام
ممنونم حاجی داداش
برادرم دلم گرفته است ....
از چه؟
پرسیدن ندارد.....
از بغض کردن های سخت محض....
از دلتنگی های جنون وار.....
از دعاهای بی اجابت ...
کدام دعا؟؟؟؟
نمی دانی چقدر سخت است تصویرت را بدون صدایت هر شب نظاره کردن ......
ترس از ان دارم که پشت سنگینی یک بغض ، بدون دیدارت ..... خفه شوم......
